- نام فایل: کتاب اندروید “شروط الصلاه”ویژه احناف
- تالیف: عبدالمجید بن محرم بن محمد بن عارف مجدالدین سیواسی حنفی
- فرمت: apk
- حجم : 10mb
- لینک دانلود
مولانا اسحاق سپاهی مدیر مدرسه دارالقرآن سراوان یکی از سخنوران و خطیبان خوش بیان بلوچ می باشد که سخنرانی های ایشان برای مستمع بسیار جذاب و دلنشین می باشد.
امروز یکی از سخنرانی های ایشان با زبان فارسی و با موضوع جوانان می باشد را خدمت شما ارائه می کنیم و امیدواریم موردپسند شما قرار بگیرد
مشخصات:
اعلاء السنن کتابی است که استدلالات مذهب احناف را از احادیث صحیح ثابت می کند
دانلود تمام جلد های کتاب دانلود هر جلد به صورت مجزادرهای بهشت در ماه رمضان باز میگردند:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«إِذَا دَخَلَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ – وَفِى رِوَایَةٌ – أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ جَهَنَّمَ وَسُلْسِلَتِ الشَّیَاطِینُ»؛ «هرگاه رمضان بیاید درهای بهشت، و در روایت دیگر است که درهای رحمت باز میشوند و درهای جهنم بسته میشوند، و شیاطین در زنجیرها قید میگردند».
من میگویم: باید دانست که این فضیلت به اعتبار گروه مسلمانان است، زیرا کفار در رمضان در گمراهی و سرگردانی بیشتری نسبت به ماههای دیگری قرار میگیرند، زیرا آنان دارند در هتک شعایر الله ادامه میدهند، اما مسلمانان هرگاه روزه گرفتند، شبها را به قیام گذرانیدند، و کاملین آنها در عمق انوار غوطه خوردند، و دعوت آنان دیگران را احاطه نموده، و نور آنها بر دیگران منعکس گردید، و برکات آنان شامل همة گروههای مسلمان قرار گرفت، و هریکی بر حسب استعدادش به منجیات نزدیک و از مهلکات دور قرار گرفت، به راستی درهای جنت برای آنها باز شدند، و درهای جهنم از آنها مسدود گشتند، زیرا که اصل جنت و جهنم رحمت و لعنت است، و نیز اهل زمین روی آن صفتی اتفاق دارند که مناسبات خویش از جود الهی را جلب نماید، همچنان که در باره استسقاء و حج ذکر کردیم، و راستی این که شیاطین در زنجیرها قید میشوند، و ملایکه بین مردم منتشر میگردند، از آنجاست که شیطان در کسی اثر میکند که آمادگی اثر پذیری را داشته باشد، و این آمادهگیری بنابر سرکشی بهیمیت میباشد که اکنون به وسیله روزه سرکوب شده است، و همچنین ملایکه به کسی نزدیک میشوند که آمادگی آن را داشته باشد، و آن هم با ظهور ملکیت میباشد که اکنون به وسیله روزه ظاهر شده است، و بازهم رمضان مظنة آن شبی است که: «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» [الدخان/۴]؛ «هر کار استوارى در آن [شب] فیصله مىیابد». پس لازماً انوار مثالی و ملکی در این وقت منتشر میگردند، و اضداد آنها منقبض میشوند.
آمرزش گناهان در رمضان:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«من صام شهر رمضان إیمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»؛ «هرکسی که از روی ایمانداری و تلاش برای ثواب، روزه رمضان را بگیرد، گناههای گذشتهاش آمرزیده میشوند».
من میگویم: این از آنجاست که ملکیت غالب آمده بهیمیت مغلوب شده است، و این ماه نصاب مناسبی است برای غوطهخوردن در عمق رضا و رحمت الهی، پس حتماً این، نفس را از یک رنگی به رنگ دیگری، تغییر خواهد داد.
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» «هرکسی شب قدر را از روی ایمان و تلاش برای ثواب، زنده نگهدارد، گناههای گذشته او آمرزیده خواهند شد».
من میگویم: این از آنجاست که هرگاه طاعت به هنگام انتشار روحانیت و ظهور سلطنت مثال، متحقق گردد چنان در صمیم نفس اثر میگذارد که در غیر این وقت، چندان اثری نخواهد داشت.
ثواب روزه حد و نهایتی ندارد:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ یضاعَفُ، الحسنةُ بِعَشْرِ أمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةِ ضِعْفٍ. قَالَ الله تَعَالَى: إِلاَّ الصَّوْمَ فَإنَّهُ لِی وَأنَا أجْزِی بِهِ؛ یَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أجْلِی»؛ «هر عمل فرزند آدم چندین برابر میشود که نیکی به ده میرسد تا هفتصد، خداوند فرمود: مگر روزه که آن، از آن من است، و من پاداش آن را میدهم، زیرا او خواهشات و غذای خود را به خاطر من ترک نموده».
من میگویم: فلسفه چند برابر بودن ثواب، این است که هرگاه انسانی بمیرد و کمک بهیمی از او قطع شود، و از لذات مناسب به بهیمیت، روی بگرداند، ملکیت ظاهر خواهد شد، و انوار او در طبیعت، خواهند درخشید، این است راز مجازات، پس اگر عمل، عمل نیکی است، قلیلش کثیر به حساب میآید، زیرا ملکیت به ظهور پیوسته و عمل با آن مناسبت دارد.
اما راز استثناء روزه این است که کتابت اعمال در صحایف، جز این نیست که با تصور همان صورت عمل، در عالم مثال که مختص به مرد است میشود، آن به وجهی که صورت جزایی که بر آن، وقتی که از پردهای جسد فارغ بشود، مرتب میگردد، ظاهر گردد، و ما این را چندین بار مشاهده نمودیم، و نیز مشاهده کردیم که کاتبین کرام بسا اوقات در ابراز نمودن جزای عمل که از قبیل مجاهدت شهوات نفس باشد، متوقف میمانند، زیرا ابراز داشتن آن برای شناخت مقدار خُلُق نفس که این عمل در اثر آنها صادر گردیده است، دخلی دارد، و آنها این را نچشیده اند، و وجدانا آن را نمیدانند، از همینجاست که در باره کفارات و درجات باهم بحث و تبادل نظر داشتند که در حدیث به عنوان خصومات یاد شده است، پس خداوند به آنها وحی میکند که این عمل را به همانگونه که هست بنویسید و پاداش آن را به من بسپارید، قول رسول خدا صلى الله علیه وسلم: «فإنه یَدَعُ شَهْوَتَهُ وَطَعَامَهُ مِنْ أَجْلِى» اشاره به این است که آن از کفاراتی است که در سرکوبکردن نفس بهیمیت، اثری دارد، و این حدیث بطن دیگری دارد که در اسرار صوم به آن اشاره نمودیم، به آنجا مراجعه شود.
روزهدار، دو خوشحالی دارد:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ فِطْرِهِ وَفَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛ «روزهدار دو خوشحالی دارد: یکی به هنگام افطار و دیگری به وقت ملاقات با پروردگارش».
نخستین خوشحالی طبیعی است که به مطلوبش میرسد، دوم الهی است که آماده میشود تا به هنگام مجرد شدنش از پردة جسد، اسرار تنزیه بر او نمایان گردند، و یقین از بالا بر او مترشح شود، همچنان که نماز اسرار تجلی ثبوتی را پدید میآورد، چنانکه رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: «فلا تغلبوا على صلاة قبل الطلوع وقبل الغروب»؛ «نباید شما در برابر نماز قبل از طلوع و غروب خورشید مغلوب گردید»، و در اینجا اسرار زیادی وجود دارد که این کتاب مجال ابراز آنها را ندارد.
بوی دهان روزهدار:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ»؛ «رایحه و بوی دهان روزهدار پیش خدا از بوی مسک بهتر است».
من میگویم: رازش این که اثر طاعت بنابر محبوبیت آن، محبوب و در عالم مثال به جای طاعت متمثل میگردد، خداوند انشراح ملایکه را به سبب آن و خشنودی خداوند را از آن روزهدار، در یک کفة ترازو و خوشی انسانی را به هنگام استشمام مسک در کفة دیگر آن قرار میدهد تا سِر غیبی را به آنها چشم دیدن، نشان دهد.
روزه سپری است:
رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود:
«الصِّیَامُ جُنَّةٌ»؛ «روزه سپری است».
من میگویم: این از آنجاست که از شرّ شیطان و نفس، مردم را مصون نگه میدارد، و انسان را از این که تحت تاثیر آنها قرار بگیرد، دور نگه میدارد، و او برخلاف نفس و شیطان وامیدارد. بنابراین، شایسته است که معنی سپربودن آن، زمانی تکمیل میگردد که مردم زبان خود را از گفتار و کردار شهوانی پاک نگهدارد، و به این سوی، در قول رسول خدا صلى الله علیه وسلم: «فَلاَ یَرْفُثْ» اشاره شده است، و همچنین از افعال درندگی، نیز خود را کنار بزند که در این قول رسول خدا صلى الله علیه وسلم: «وَلاَ یَصْخَبْ» به آن اشاره گردیده است، و به سوی اقوال در این قولش: «سَابَّهُ» و به سوی افعال در این قول: «قَاتَلَهُ» اشاره رفته است، اما قول آن حضرت صلى الله علیه وسلم: «فَلْیَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ» «بگوید که: من روزه دارم» بعضی فرموده است که: این را به زبان بگوید، و بعضی دیگر فرموده که: این را در دل خود بگوید، و بعضی در فرض و نفل فرق قایل شده اند که در فرایض به زبان بگوید و در نوافل به قلب، مجال همة این توجیهات وجود دارد.
نویسنده: امام شاه ولی الله محدث دهلوی
ترجمه: شیخ الحدیث علامه سیدمحمدیوسف حسین پور
الحمد لله، والصلاة والسلام علىٰ رسول الله، أما بعد؛
رمضان مهمان بسیار عزیزی است؛ هر سال چند روز شمردهای به نزد ما میآید و آن در بین ماهها همانند یوسف در میان برادرانش میباشد. پس باید قدرش را بدانیم و آنچنان که شایستهی آن است برایش آمادهگیری نماییم. خداوند متعال میفرماید: «وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً» [توبة: ۴۶]؛ اگر میخواستند بیرون روند، توشه و ساز و برگ آن را آماده میکردند.
اینها جرقههای نورانیای جهت آمادهگیری برای ماه مبارک رمضان هستند:
۱ـ شوق رمضان:
در دل محبوبترین فردت را تصور کن که یازده ماه از تو دور بوده است و به تو خبر رسیده که بعد از چند روز میآید، چه قدر مشتاق دیدارش هستی؟!
۲ـ اظهار شادمانی:
خداوند متعال میفرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» [یونس: ۵۸]؛ بگو: به فضل و رحمت خدا (به همین نه چیز دیگر) باید مردمان شادمان شوند؛ این بهتر از چیزهائی است که گرد می آورند.
پس خوشحالی نسبت به طاعات و موسمهای خیرات، فرعی از محبت خداوند متعال است؛ مردم نیک به فضل خدا نسبت به خود که عمرشان را طولانی کرد و آنان را به روزهی رمضان و شبزندهداریهایش رساند، خوشحال هستند.
۳ـ دعا:
سلف صالح با دعا به استقبال ماه مبارک رمضان میرفتند و چنین دعا میکردند: اللهم بلغنا رمضان، اللهم سلمنا رمضان وسلم رمضان لنا و تسلمه منا متقبلاً؛ خدایا ما را به رمضان برسان و ما را تا ماه رمضان سالم نگهدار و رمضان را به سلامت به ما برسان و آن را از ما قبول شده بپذیر.
۴ـ قلبها در میان امید و یأس نسبت به وصول رمضان هستند:
همگی مسافریم؛ بعضی در میان راه از سفر باز میمانند و بعضی به مقصد میرسند. آیا ما به ماه مبارک رمضان میرسیم یا عمرمان کوتاه میشود همانطوری که نسبت به برادران و خواهرانی که سال گذشته با ما روزه گرفتند و طناب عمرشان پاره شد و هرگز نمیتوانند سال جاری را روزه بگیرند؟
۵ـ عزم راستین:
رمضان یک فرصت است و فرصت اگر از دست برود، گاهی موقع دوباره بر نمیگردد؛ پس عزمت را چنان راسخ کن که روزهات با روزههای قبلی فرق داشته باشد و با خود بگو: اگر خدا در ماه رمضان به من فرصتی دوباره بخشید، روزهی خداحافظیام را خواهم گرفت. و به نفست بگو: خداوند ماههای رمضان زیادی را به من فرصت داد، اما از من خیر زیادی فوت شد، اگر سال جاری به من فرصت دهد، میبیند که من چه کار خواهم کرد. و به نفست بگو: امسال تو را به بارگاه پروردگارم عرضه خواهم کرد، آیا تو را قبول میکند و یا رد خواهی شد.
صداقت، در عزم راستین است؛ خداوند متعال میفرماید: «مِنْ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً» [الأحزاب: ۲۳]؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا در پیمانی که با او بستهاند، راست بودهاند. برخی پیمان خود را بسر بردهاند و برخی نیز در انتظاراند. آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند.
۶ـ توبه:
چگونه در زمین شورهزار کشت میکنی، باید خاک دلت را قبل از فصل کاشت پاک کنی و آن را با آب توبه و تگرگ انابت و ژالهی استغفار شستشو بدهی. اللهم اغسلنی بالماء والثلج والبرد؛ بار الها! مرا با آب و برف و ژاله بشوی.
قلبها محل نظر پروردگار نسبت به بنده هستند؛ آیا دوست داری که خدا به قلبت بنگرد و در آن آلودگی شرک، چرک گناه، پلیدی کینه، حسد، فریب و دیگر گناهان مهلک را ببیند؟!
الله تعالى میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» [التحریم: ۸]؛ ای مؤمنان! به درگاه خدا برگردید و توبهی خالصانهای بکنید، شاید پروردگارتان گناهانتان را محو نماید و بزداید و شما را به باغهای بهشتی داخل گرداند که از زیر آن رودبارها روان است. این کار در روزی خواهد بود که خداوند پیغمبر و کسانی را که با او ایمان آورده اند، خوار و سبک نمی دارد. نور ایشان پیشاپیش و سوی راستشان در حرکت است؛ می گویند : پروردگارا ! نور ما را کامل گردان و ما را ببخشای، چرا که تو بر هر چیزی بس توانائی.
۷ـ علم قبل از عمل:
چهقدر نیکیهایی بودند که از دست رفتند و چهقدر اعمالی بودند که به سبب نادانی برباد شدند! پس باید بنشینیم و قبل از روزه گرفتن، چیزی از فضایل، احکام و آداب روزه را فرا گیریم. رسول خدا صلی الله علیه وسلم میفرماید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ» [رواه ابن ماجه]؛ یاد گرفتن علم بر هر مسلمان فرض است.
۸ـ بالا بردن سطح آمادگی:
کسی وارد معرکه میشود که امید پیروزی را دارد و کسی که برای آزمونی میرود که آرزوی موفقیت را در آن دارد، آنچنان آمادگیای میگیرد که آرزوی پیروزی و قبولی را میکرد.
ما به استقبال ماهی میرویم که در آن درجات بالا میروند و به ثواب نیکیها افزوده و بدیها زدوده میشوند و انسانها از آتش جهنم رهایی مییابند. پس بر ما لازم است که آمادگی خود را نسبت به پایبندی بر نمازهای جماعت و پشت سر آن خواندن نمازهای سنت و نوافل، شبزندهداری، یاد خدا و دیگر طاعات بالا ببریم.
۹ـ در شعبان هم زیاد روزه بگیریم:
روزهی شعبان مانند سنت پیش از رمضان است و این روزه تمرینی برای نفس و دلیلی بر محبت و اشتیاق برای روزه است تا اینکه رمضان بیاد؛ در آن هنگام نفس از روزه گرفتن لذت میبرد نه اینکه روزهی رمضان برایش دردآور باشد. پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در ماه شعبان زیاد روزه میگرفت، بلکه اکثر ماه شعبان را روزه بود همانطور که در حدیث اسامه بن زید رضی الله عنه آمده است که در این باره از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید، آن حضرت صلی الله علیه وسلم جواب دادند: «ذٰلِکَ شَهْرٌ یَغْفُلُ النَّاسُ عَنْهُ بَیْنَ رَجَبٍ وَرَمَضَانَ وَهُوَ شَهْرٌ تُرْفَعُ فِیهِ الأَعْمَالُ إِلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ فَأُحِبُّ أَنْ یُرْفَعَ عَمَلِی وَأَنَا صَائِمٌ» [رواه النسائی]؛ این ماهی است در میان رجب و رمضان که بسیاری از مردم از آن غافلاند و در این ماه، اعمال به سوی پروردگار جهانیان برده میشوند، پس من دوست دارم عملم در حالی به نزد پرودگارم برود که روزه باشم.
۱۰ـ رام کردن حواس:
- زبانت مثل درنده است، اگر آن را رها کنی، تو را میدرد؛ پس آن را با ذکر، استغفار و تلاوت قرآن رام کن و آن را از لغویات، غیبت، سخنچینی، مسخره و شوخی ناجایز باز دار.
- چشمت را اگر حفاظت نکنی، خیانت میکند، پس نگاهت را پایین بگیر و از نگاه حرام به فیلم، تلویزیون، مجلات و در راهها پرهیز کن.
- شکمت را از حرام حفاظت کن و در خورد و نوشت به دنبال رزق حلال باش.
- پاهایت را به رفتار متواضعانه عادت ده و در زمین با تکبر و غرور راه نرو و حذر کن از اینکه به محلهای فساد بروی. بیشترین گامهایت را به سوی مساجد و دروس علمی سوق بده.
- سر را و آنچه در سر است و شکم و محتویاتش را حفاظت کن و مرگ و پوسیدگی را یاد کن.
۱۱ـ مشغلهات را کمتر کن:
انسان در ماه رمضان کارهایی دارد که از آنها بینیاز نیست؛ مانند خرید احتیاجات منزل از آب، غذا و پوشاک، و اینها فرصت زیادی را از ما در ماه رمضان میگیرد و وقت گرانبها و بیبدیل را ضایع میکنند. چه خوب است که هر یک از ما احتیاجات منزلیاش را ـ اگر میتواند ـ قبل از رمضان به وفور تهیه نماید تا در رمضان با فراغت قلب به عبادت بپردازد.
چنین نباشد که یکی در حال نماز و دیگری مشغول به برنج و روغن باشد!
دیگری نماز تراویح را به خاطر خرید لباس فرزندانش ترک کند!
و دیگری ساعاتی را در صفها بگذراند! و این چنین وقتهای گرانبها به هدر برود که انسان در این معامله دچار چه ورشکستگی فاحشی میشود!
۱۲ـ اهدافت را تعیین و خط مشیت را مشخص کن:
- در ماه رمضان چه اهدافی داری؟
“بخشش گناهانم ـ آزادی از آتش جهنم ـ دخول بهشت از دروازهی ریان ـ …”
- برای رسیدن به این اهداف، چه وسیلهای داری؟
برای تحقق هر هدف بزرگی، وسایلی لازم است؛ وسایل تو جهت تحقق اهدافت چیست؟
- آیا این اهداف و این وسایل را نوشتهای؟
- آیا خط مشیای برای ماه رمضان وضع کردهای؟
۱۳ـ قضاییهایت را به جا بیاور، چرا که وقت تنگ است:
آیا روزهی قضایی از سال گذشته داری؟ اگر داری، عجله کن که وقت تنگ است؛ چرا که هر کس قضا را تا رمضان به تأخیر بیندازد، اگر معذور نباشد بر او [نزد برخی ائمه] قضا و فدیه [هر دو] لازم است.
۱۴ـ برای رمضانت ذخیرهای داشته باش:
بعضی از مردم پول زیادی را جهت خرید غذاهای گرانقیمت برای ماه رمضان ذخیره میکنند تا اینکه ماه رمضان را ماه خورد و نوش و برآوردن خواهشهای نفسانی بگردانند و آن را ماه تبذیر و اسراف قرار دهند!!
تو چنین مباش؛ ولی پولت را ذخیره کن تا آن را در ماه رمضان صدقه بدهی. «کَانَ رَسُولُ اللهِ -صلى الله علیه وسلم- أَجْوَدَ النَّاسِ، وَکَانَ أَجْوَدُ مَا یَکُونُ فِی رَمَضَانَ» [متفق علیه]؛ پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم سخیترین مردم بود و بیشترین سخاوتش در ماه رمضان بود.
- ذخیرهای داشته باش تا روزهداری را افطاری دهی تا ثواب دو رمضان به تو برسد یا دو روزهدار را افطاری بده تا ثواب سه رمضان به تو برسد و همینطور….
رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند: «مَنْ فَطَّرَ صَائِمًا کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ غَیْرَ أَنَّهُ لا یَنْقُصُ مِنْ أَجْرِ الصَّائِمِ شَیْئًا» [رواه الترمذی]؛ هر کس روزهداری را افطاری دهد به او ثواب همان روزهدار میرسد، البته از ثوابهای آن روزهدار چیزی کم نمیشود.
- ذخیرهای داشته باش تا در ماه رمضان، عمرهای به جا آوری. رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند: «عُمْرَةً فِی رَمَضَانَ تَقْضِی حَجَّةً مَعِی» [متفق علیه]؛ یک عمره در ماه رمضان به اندازهی حج به همراهی من ثواب دارد.
۱۵ـ تو مسافری، توشهات کجاست؟
از هم اکنون توشهی روزهدار را آماده کن و در آن بگذار:
(۱) مصحف قرآن کریم؛ زیرا ماه رمضان، ماه قرآن است، پس باید در آن حفظهایت را ورد کنی، به صورت قرائت ورد داشته باشی، در آن تدبر نمایی. مصحف در مسجد، خانه، محل کار و رفت و آمدت همراه تو باشد.
(۲) مسواک؛ مسواک پاکی دهان و سبب رضایت پروردگار است؛ تو قبل از وضو، وقت نماز، وقت تلاوت قرآن، هنگام بیداری از خواب و نزد اجتماع با برادران ایمانی به آن نیاز داری و در ماه رمضان چه قبل از زوال و چه بعد از زوال استفاده از مسواک اشکالی ندارد.
(۳) عطر؛ همانا عطر به بدن نشاط میدهد و ملاقاتها را بهتر و دوستان را خوشحال میگرداند. از دنیای ما خوشبویی و زنان محبوب پیامبر صلی الله علیه وسلم بودند.
(۴) خرما؛ زیرا افطار باید با خرمای تازه و یا خشک و به صورت وتر باشد، اگر کسی نیافت، با آب افطار نماید. حضرت انس بن مالک رضی الله عنه میگوید: «کَانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم یُفْطِرُ عَلَى رُطَبَاتٍ قَبْلَ أَنْ یُصَلیَ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ رُطَبَاتٌ فَتَمَرَاتٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ تَمَرَاتٌ حَسَا حَسَوَاتٍ مِنْ مَاءٍ» [رواه أبو داود والترمذی]؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم قبل از اینکه به نماز برخیزد، با چند عدد خرما افطار میکرد و اگر خرما نبود، چند جرعه آب مینوشید.
اللهم بلّغنا رمضان؛ خدایا! ما را به ماه رمضان برسان.
نوشتهی: عبد المعطی عبد الغنی
ترجمه: زبیر حسین پور
سخنرانی مولانا اسحاق سپاهی در موضوع محبت پیامبر
مولانا محمداسحاق سپاهی مدیریت مدرسه دارالقرآن سراوان میباشند که در فن خطابت مهارت خاصی دارند
امیدوارم این سخنرانی مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.
نظرات خودرا با ما در میان بگذارید تا مانیز سخنرانی های بیشتری از ایشان برای شما آماده کنیم
مشخصات:
لینک دانلود
دانلود كتاب مفيد و سودمند “حجاب زن مسلمان”
مشخصات كتاب
نام كتاب: حجاب زن مسلمان
نويسنده: مولانا عبدالصمد غياثي
فرمت: سند ورد
تألیف: شیخ الحدیث مولانا محمد زکریا رحمة الله عیه
این کتاب شامل چندین مباحث است که عبارتند از: حکایات صحابه، فضائل قرآن، فضائل نماز، فضائل ذکر، فضائل تبلیغ، فضائل رمضان، عقب ماندگی مسلمین و راه حل آن .
مولانا محمد زكريا رحمه الله در ضمن تدريس و تبليغ به تأليف كتب ارزنده اي آغاز نمود و اين برنامه از سال 1341 هجري آغاز گرديد و تا پايان ادامه يافت و كتب بسيار نفيسي بعد از خود بطور يادگار گذاشت كه بعضي از آنها عبارتند از: تقارير كتب حديث، حالات زندگي پيامبر اكرم صلي الله عليه و سلم، خلفاي راشدين، سلاطين بني اميه، اصول حديث علي مذهب الحنفيه، فضائل نبوي، شرح ترمذي، اوجز المسالك شرح مؤطا امام مالك (به زبان عربی در 20 جلد)، تحفة الإخوان في بيان احكام القرآن، المؤلّفات و المؤلّفين، فضائل اعمال، الكوكب الدرّي، لامع الدراري و غيره.
کتاب فضائل اعمال یکی از کتابهائی است که مورد قبولیت قرار گرفته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است و در اکثر مساجد در مناطق مختلف خوانده می شود.
هدف از تألیف این کتاب
این نکته روشن و واضح است که انبیآء علیهم السلام امتهای خود را به طرف وحدانیت و ربوبیت خداوند متعال و صفات او دعوت داده و با ترغیب دادن و شنوانیدن فضایل، امت را به طرف اوامر خداوند متعال دعوت می دادند و بوسیله وعیدها آنها را از ارتکاب نواهی می ترساندند. ضرورت این امر پیش آمد که از یک طرف امت با فضایل آشنا شود و از طرف دیگر اهمیت و ضرورت محنت و مسئولیت امت هم معلوم شود، برای این هدف کتابهای فضائل نوشته شده اند. که کتاب فضائل اعمال نیز یکی از این کتابها می باشد.
تأثیر فضائل اعمال در زندگی
این حقیقت غیر قابل انکار است که بر اثر شنیدن فضائل و تشویق و ترغیب مسلمانان از طرف داعیان دین، در زندگی بسیاری از مسلمانان تغییر آمده و اصلاح شده اند و بسیاری از کفار به اسلام روی آورده و مسلمان گشته اند.
اعتراض بر کتاب فضائل اعمال
بعضی افراد شبهه افکن بر این کتاب اعتراض وارد نموده می گویند: این کتاب پر از خرافات و بدعات است و همه احادیث آن ضعیف و موضوع هستند.
پاسخ به این اعتراض
در پاسخ به این اعتراض می گویم: این گفته صحت ندارد.
اولاً: این حکم که این حدیث صحیح است یا ضعیف، در میان محدثین حکم متفق علیه نیست و یک أمر اجتهادی است، و هر محدث بنابر ذوق و اجتهاد خویش بر صحت یا ضعف یک حدیث حکمی صادر می کند. و حکم یک مجتهد بر مجتهد دیگر واجب العمل نیست.
پس همانطور که در مسائل فقهی معترضین می گویند ما از یک امام معین تقلید نمی کنیم، بلکه قول صحیح را می گیریم، همینطور در بیان صحت و سقم احادیث، نباید از حکم یک مجتهد تقلید کنند و حکم دیگران را نادیده بگیرند، اگر در این مورد فقط از حکم شیخ آلبانی تقلید نمودند و تحقیق دیگران را نادیده بگیرند این همان تقلید است که از آن نهی می کنند در حالی که خود گرفتار تقلید هستند.
ثانیاً: شیخ الحدیث محمد زکریا در کتاب فضائل اعمال از کتب حدیث که محدثین مشهور آنها را روایت کرده اند؛ مانند، صحیح بخاری، صحیح مسلم، موطا امام مالک، مسند احمد بن حنبل، سنن ترمذی، سنن ابوداود، سنن نسائی، سنن ابن ماجه، سنن بیهقی، صحیح ابن حبان، سنن طبرانی، مصنف ابن ابی شیبه و مستدرک حاکم و کتب حدیث دیگر احادیث را نقل نموده است.
اینها کتب معتبر اهل سنت هستند، بعضی از این محدثین در ضمن روایت حدیث حکم آنرا نیز می نویسند، که این خود تأییدی بر آن حدیث از جانب محدث می باشد.
ثالثاً: شیخ الحدیث روی سند احادیثی که در صحت و سقم آنها اختلاف است، بحث نموده و صحیح بودن یا حسن بودن آن را از اقوال محدثین ثابت نموده است، اگر به خود زحمت داده و بدون تعصب نگاه کنید می بینید که شیخ الحدیث بر خود لازم دانسته که در مورد سند برخی از احادیث در حد نصف صفحه یا کمتر بحث کند و اقوال ائمه حدیث را ذکر می کند.
رابعاً: این احادیث در مورد فضائل هستند که به اتفاق علمآء روایت حدیث ضعیف و عمل به آن در فضائل جایز است. چنانکه ذیلاً برخی از عبارتهای علمای فن حدیث نقل می گردد:
ويجوز عند العلماء التساهل في أسانيد الضعيف دون الموضوع من غير بيان ضعفه في المواعظ والقَصَص وفضائل الأعمال لا في صفات اللَّه تعالى وأحكام الحلال والحرام». (المختصر في أصول الحديث – (1 / 2) (التقريب والتيسير لمعرفة سنن البشير النذير في أصول الحديث – (1 / 6) (مقدمة ابن الصلاح – (1 / 19) (المفصل في علوم الحديث – (1 / 485)
و نزد علمآء تساهل در اسانید حدیث ضعیف نه در موضوع جایز است، بدون اینکه ضعف آن بیان شود، البته در مواعظ، و قصص و فضائل اعمال، نه در صفات الله و احکام حلال و حرام.
«ويجوز عند أهل الحديث وغيرهم التساهل في الأسانيد ورواية ما سوى الموضوع من الضعيف والعمل به من غير بيان ضعفه في غير صفات الله تعالى والأحكام كالحلال والحرام» (تدريب الراوي – (1 / 298)
و نزد اهل حدیث و دیگران تساهل در اسانید و روایت آنچه غیر موضوع است از حدیث ضعیف و عمل به آن بدون بیان ضعف آن در غیر صفات خداوند متعال و احکام مانند، حلال و حرام جایز است.
خامساً: اگر روایت حدیث ضعیف و عمل به آن در باب فضائل اشکال می داشت، امام بخاری کتاب «الأدب المُفرَد» را تألیف نمی کرد، که تقریباً 30% (سی در صد) احادیث آن ضعیف هستند. نیز محدثینی مانند امام بیهقی و غیره حدیث ضعیف را در کتب خویش روایت کرده اند و حکم ضعف آن را نیز نوشته اند. این عمل محدثین دلیل است که روایت و عمل بر حدیث ضعیف اشکال ندارد و اعتراض بر آن اعتراض بر عمل محدثین است .
کتاب دعوت جوانان بسوی حق که در اصل مجموعه ای از سخنرانی های جناب مولانا محمد امین صفدر (رح) است . پاسخ گوی سوالات جوانان درباره غیر مقلدها و اهل حدیث (سلفی و مودودی و وهابی و اخوانی و غیره...)می باشد و مترجم آن جناب مولوی محمد حسین ملازهی است و این کتاب مورد تایید شیخ الحدیث حضرت مولانا محمد یوسف حسین پور مدیر حوزه علمیه گشت سراوان هم می باشد .
نام کتاب:دعوت جوانان به سوی حق
مولف:مولانا محمد امین صفدر
مترجم:مولانا محمد حسین ملازهی
ویرایش:عبدالعزیز دهقان
کتاب خلاصة التصوف که یکی از یادگارهای ارزشمند جناب مولانا محمد عمر سربازی (رح)میباشد که واقعا عرفان یا تصوف را در این کتاب به زیبایی شرح داده است تا آنان که اهل تحقیق و سالک راه الله میباشند را راهنمایی باشد و همچنین از منظر قرآن و حدیث و شریعت تصوف را به ثبوت رسانده است و طریقه های تصوف را نیز معرفی کرده است این کتاب برای همه ی اقشار و همه ی مذاهب مفید می باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
براستی که سنت نبوی کشتی نجات و سرزمین امنی است، که مسلمانان با تمسک به آن به رستگاری و امنیت خاطر زیادی در دنیا و آخرت خواهند رسید، و لذا پیامبر صلی الله علیه وسلم تمسک به آنرا تشویق نموده و از کوتاهی و سهل انگاری در مورد آن نهی کرده و فرمودند: «فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الْمَهْدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ تَمَسَّکُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ فَإِنَّ کُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَکُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ».
یعنی: پس بر شما باد به پیروی از سنت من، و سنت خلفای راشدین که آنها هدایت کنندگانند، و بر انجام دادن این اعمال و ادامه این روشها سخت پافشاری و اصرار داشته باشید، و بر شما باد که از امور بدعت دوری کنید، زیرا هر امر نوپیدایی (در حوزه ی دین) بدعت است و هر بدعتی گمراهی در پی دارد. روایت أبو داود (۴۶۰۷) و علامه البانی در صحیح أبی داود آنرا صحیح ذکر کرده است.
و بدون شک هرگاه شرارت و فساد زیاد گردد، و بدعت و فتنه ظاهر شود، تمسک به سنت نیز اجر بزرگتری خواهد داشت، و منزلت و جایگاه متمسکین به سنت والاتر و گرامی تر خواهد شد، چرا که آنها به دلیل به همراه داشتن این نور (سنت نبوی) در میان آن تاریکی، و به سبب اصلاح آنچه که موجب فساد جامعه شده، غریبانه زندگی می کنند.
بیشتر در ادامه مطلب...
مرتبه دوم توحید و مشركین مكه و یهود و نصاری
مشركین مكه ، یهود و نصاری ، درجه دوم توحید یعنی توحید در خالقیت را می پذیرفتند و فقط خداوند را خالق تمام اشیاء و موجودات می دانستند ، و كلیه غیر الله را موجود بعد از عدم ، می دانستند .
بيشتر در ادامه مطلب ...
بخش اول: توحید
الحمد لله رب العلمین والصلاة و السلام علی امام الأنبیاء و سید الخلائق محمد عبدالله و رسوله الذی ارسله الله الی كافة الناس بشیرا و نذیرا اما بعد : باید دانست كه تمام أنبیاء و أولیاء و مؤمنین از زمان حضرت آدم تا این زمان یعنی ظهور رسول اكرم خاتم المرسلین حضرت محمد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّم بر این أمر اتفاق دارند كه سعادت أبدی و نجات أخروی از إعتقاد به توحید خدای عزَّ و جلَّ به دست می آید ، و در تمام عالم وسیله ای برای نجات جز توحید نیست . و برعكس شقاوت أبدی و ناكامی أخروی از كفر و شرك حاصل می شود . بدترین چیز نزد الله سبحانه و تعالی شرك است ، و بدترین وسیله هلاكت و رسوایی در جهان آخرت نیز شرك است .
بيشتر در ادامه مطلب...
موضوع: کسانی که در روز قیامت زیر سایه خداوند قرار خواهند گرفت.
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: ((سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ الإِمَامُ الْعَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي الْمَسَاجِدِ، وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ. وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ أَخْفَى حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ، وَرَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ خَالِيًا فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ)).
رواه بخاری رقم 660
مفهوم:
ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
خداوند هفت گروه را در روزی که هیچ پناهگاه و سایه ای جزء سایه خودش وجود ندارد(روز قیامت) در زیر سایه خود جای می دهد
1-فرمانروای عادل
2-جوانی که در سایه اطاعت و بندگی خدا رشد یافته باشند
3-کسی که همواره دل بسته مسجد باشد.
4-دومسلمانی که صرفا بخاطر خوشنودی خدا با یکدیگر دوست باشند و بر اساس آن با هم جمع یا از یکدیگر جدا می شوند.
5-کسی که زنی زیبا وصاحب مقام او را به فحشا بخواند ولی او نپذیرد. و بگوید من از خداوند می ترسم
6-کسی که
با دست راستش طوری صدقه دهد که دست چپش خبردار نشود.
7-کسی که در تنهایی بیاد خدا باشد و از ترس او اشک بریزد.
دانلود یکی از سخنرانی ها جذاب از مولانا اسحاق سپاهی به زبان بلوچی در موضوع توبه
برای دانلود مستقیم یا غیر مستقیم میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید
��احادیث مربوط به جمعه
و قال الله تعالی: {فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} الجمعة: ١٠
خداوند می فرمايد: پس چون نماز تمام شد در زمين متفرق شويد و از فضل خدا طلب کرده و خدا را بسيار ياد کنيد، تا رستگار شويد. جمعه: 10
������
✏وعَنْ أَبي هُريرةَ رَضِيَ اللَّه عَنْه، قال: قالَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «خيْرُ يوْمِ طلعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ يَوْمُ الجُمُعَة: فِيهِ خُلِقَ آدم، وَفيه أُدْخِلَ الجَنَّة، وفيه أُخْرِجَ مِنْهَا » رواه مسلم.
✒از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: بهترين روزی که آفتاب بر آن طلوع نموده، روز جمعه است، در آن آدم آفريده شده، در آن روز او را به بهشت وارد ساختند و در آن روز از آن بيرون رانده شده است.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْهُ قَال: قال رَسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « مَنْ تَوَضَّأَ فأَحْسَنَ الوُضُوءَ ثُمَّ أَتى الجُمُعَةَ، فاسْتَمَعَ وَأَنْصت، غُفِرَ لَهُ ما بَيْنَه وَبَيْنَ الجُمُعَةِ وزِيَادة ثَلاثَةِ أَيَّام، وَمَنْ مَسَّ الحَصَى ، فَقَدْ لَغَا » رواه مسلم.
✒از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسيکه وضوء گيرد و درست وضوء نمايد و سپس به جمعه آمده آرام بنشيند و بشنود، آمرزيده شود برايش ميان او و جمعهء ديگر و با زيادت سه روز و کسيکه سنگريزه را بگرداند، کار بيهودهء را انجام داده است.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « الصَّلَواتُ الخَمْسُ والجُمُعةُ إلى الجُمعة، وَرَمَضَانُ إلى رمَضَان، مُكَفِّرَاتٌ ما بيْنَهُنَّ إذا اجْتُنِبَتِ الكبَائِرُ » رواه مسلم.
✒از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: نمازهای پنجگانه و جمعه تا جمعه و رمضان تا رمضان محو کنندهء گناهانی هستند که در بين آنها بوقوع پيوسته، ماداميکه از گناهان کبيره دوری جسته شود.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْهُ وعَنِ ابنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُم، أَنَّهما سَمِعَا رسولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يقولُ عَلَى أَعْوَادِ مِنْبَرِه: « لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الجمُعَات، أَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللَّه على قُلُوبِهم، ثُمَّ ليَكُونُنَّ مِنَ الغَافِلينَ » رواه مسلم.
✒از ابو هريره و ابن عمر رضی الله عنهما روايت شده که:
آن دو از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدند که بر منبر می فرمود: حتماً گروههايی از نمازهای جمعه خودداری خواهند کرد و يا اينکه حتماً خداوند بر دلهای شان مهر خواهد زد و سپس از جملهء غافلان و بی خبران خواهند بود.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَن ابنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا، أَنَّ رَسولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، قال: «إِذا جاَءَ أَحَدُكُمُ الجُمُعَة، فَليَغْتَسِلْ » متفقٌ عليه.
✒از ابن عمر رضی الله عنهما روايت شده که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: هرگاه يکی از شما به جمعه می آيد، بايد غسل نمايد.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وعن أبي سعيدٍ الخُدْرِيِّ رَضِيَ اللَّه عَنْه، أَنَّ رسولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قالَ: « غُسْلُ يَوْمِ الجُمُعَةِ وَاجِبٌ على كلِّ مُحْتَلِمٍ » متفقٌ عليه.
✒از ابو سعيد خدری رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: غسل روز جمعه بر هر کسيکه بالغ باشد، لازم است.
ش: جمهور اهل علم بر اين اند که غسل روز جمعه سنت است، نه واجب و نماز بدون آن صحت دارد.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْ سَمُرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عنْهُ قال: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « مَنْ تَوَضَّأَ يَوْمَ الجمعة فَبِها ونعمت، ومن اغتسلَ فالغُسْل أفضَل » . رواه أبو داود، والترمذي وقال: حديث حسن.
✒از سمره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: کسيکه در روز جمعه وضوء نمايد به رخصت خوبی چنگ زده است و نيکو رخصتی است و کسيکه غسل کند پس آن بهتر است.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْ سَلمَانَ رَضِيَ اللَّه عنه، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لا يَغْتَسِلُ رَجُلٌ يَوْمَ الجُمُعة، ويَتَطَهرُ ما استَطَاعَ مِنْ طُهْر، وَيدَّهِنُ مِنْ دُهْنِه، أَو يَمَسُّ مِن طِيبِ بَيتِه، ثُمَّ يَخْرُجُ فلا يُفرِّق بَيْنَ اثَنيْن، ثُمَّ يُصَلِّي مَا كُتِبَ لَه، ثُمَّ يُنْصِتُ إذا تكَلَّم الإِمَام، إِلاَّ غُفِرَ لهُ ما بَيْنَه وبيْنَ الجُمُعَةِ الأخرَى » رواه البخاري.
✒از سلمان رضی الله عنه روايت شده که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: غسل نمی کند مردی در روز جمعه که بقدر توان طهارت نموده، از روغنش بمالد يا از خوشبويی ايکه در خانه اش هست، استعمال کند، سپس برآيد در حاليکه ميان دو شخص جدائی نيفگند، بعداً به اندازه ايکه برايش مقدر شده نماز گزارد و چون امام صحبت کند، خاموش بنشيند، مگر اينکه ميان او و جمعهء ديگر برايش آمرزيده شود.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وعَنْ أَبي هُريرةَ رضي اللَّه عَنْه، أَنَّ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: «مَن اغْتَسَلَ يَـوْم الجُمُعَةِ غُسْلَ الجنَابَة، ثُمَّ رَاحَ في الساعة الأولى ، فكَأَنَّمَا قرَّبَ بَدنَة، ومنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الثَّانِيَة، فَكأنَّما قَرَّبَ بَقَرَة، وَمَنْ رَاحَ في السَاعَةِ الثَالِثة، فَكأنَّما قَرَّبَ كَبْشاً أَقرَنَ، ومنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الرَّابِعة، فَكأنَّما قَرَّبَ دَجَاجَة، ومنْ رَاحَ في السَّاعَةِ الخامِسةِ فَكأنَّما قَرَّبَ بيْضَة، فَإِذا خَرَج الإِمام، حَضَرَتِ الملائِكَةُ يَسْتمِعُونَ الذِّكرَ» متفقٌ عليه.
✒از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: آنکه در روز جمعه مانند غسل جنابت غسل نمايد و سپس در ساعت اولی برود، مثل آنست که شتری را صدقه کرده باشد و آنکه در ساعت دوم برود، مانند آنست که گاوی را صدقه کرده باشد و آنکه در ساعت سوم برود، مانند آنست که گوسفند شاخداری را صدقه کرده است و آنکه در ساعت چهارم برود، مثل آنست که مرغی را صدقه کرده باشد و آنکه در ساعت پنجم برود، مثل آنست که تخم مرغی را صدقه کرده باشد و چون امام بر آيد، فرشتگان برای شنيدن خطبه حاضر می شوند.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وعَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم ذكر يَوْمَ الجُمُعَة، فَقَال: « فِيها سَاعَةٌ لا يُوَافِقها عَبْدٌ مُسلِم، وَهُو قَائِمٌ يُصَلِّي يسأَلُ اللَّه شَيْئا، إِلاَّ أَعْطَاهُ إِيَّاه » وَأَشَارَ بِيدِهِ يُقَلِّلُهَا، متفقٌ عليه.
✒از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم روز جمعه را ياد کرده و فرمود: در آن ساعتی که هيچ بندهء مسلمانی که ايستاده نماز می گزارد، با آن برابر نمی شود در حاليکه از خداوند چيزی را می طلبد، مگر اينکه آن را بوی می دهد و به دستش اشاره نمود که آن را کم می شمرد.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعنْ أَبي بُردةَ بنِ أَبي مُوسـَى الأَشعَرِيِّ رَضِيَ اللَّه عَنْه، قَال: قَالَ عَبْدُ اللَّهِ ابنُ عُمرَ رضَيَ اللَّه عنْهُمَا: أَسَمِعْت أَبَاكَ يُحَدِّثُ عَن رَسُول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم في شَأْنِ ساعَةِ الجُمُعَةِ؟ قَال: قلت: نعم، سَمِعتُهُ يقُول: سمِعْتُ رسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يَقُولُ: « هي ما بيْنَ أَنْ يَجلِسَ الإِمامُ إِلى أَنْ تُقضَى الصَّلاةُ » رواه مسلم.
✒از ابو برده بن ابی موسی اشعری رضی الله عنه روايت شده که گفت:
ابن عمر رضی الله عنهما گفت: آيا شنيدی که پدرت در مورد ساعت جمعه از رسول الله صلی الله عليه وسلم چيزی را صحبت کند؟
گفت: گفتم: آری، از وی شنيدم که می گفت: از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود: آن ميان نشستن امام است تا آنکه نماز ادا شود.
〰〰〰〰〰〰〰
✏وَعَنْ أَوسِ بنِ أَوسٍ رَضِيَ اللَّه عَنْهُ قَال: قَالَ رسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « إِنَّ مِنْ أَفضَلِ أَيَّامِكُمْ يَوْم الجُمُعَة، فأَكثروا عليَّ مِنَ الصَّلاةِ فِيه، فَإِنَّ صَلاتَكُمْ مَعْروضَةٌ عليَّ » رواه أبو داود بإِسناد صحيح.
✒از اوس بن اوس رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: جمعه از بهترين روزهای شماست،، پس در آن بر من زياد درود بفرستيد، زيرا درود شما بر من عرضه می شود.
〰〰〰〰〰〰〰
عَنْ اَبي ذَرٍّ_رَضي اللهُ عنهُ_ أَنَّهُ سَمِعَ رَسولَ اللّٰه صَلى الله عَلَيه وَسَلم_يَقُولُ: (مَنْ دَعٰا رَجُلاً بِالكُفْرِ ، أَوْ قٰالَ : عَدُوَّ اللهِ ، وَ لَيْسَ كَذٰلِكَ ، إِلّٰا حٰارَ عَلَيهِ)
ترجمه:از أبوذر _رضي الله عنه_ روايت شده است كه او از پيامبر صلى الله عليه وسلم شنيد كه مي فرمود:"هر كس مردي را كافر بخواند ، يا بگويد : اي دشمن خدا ! در حالي كه او چنان نباشد ، آن نسبت ها به خود او بر مي گردند".��
��صحيح مسلم ١١٢��
عن عبدالله بن مسعود رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه وسلم قال:[لا یدخل الجنة من کان فی قلبه مثقال ذره من کبر]
فقال رجل:إن الرجل یحب أن یکون ثوبه حسنا، و نعله حسنة؟
قال:[إن الله جمیل یحب الجمال، الکبر بطر الحق و غمط الناس]
از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:کسی که به اندازه ی یک ذره تکبر و خودخواهی در قلبش باشد،داخل بهشت نمیشود؛
شخصی گفت:مرد دوست دارد لباس و کفشش خوب و زیبا باشد؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:کبر آن نیست زیرا خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ کبر، نپذیرفتن و گردنکشی و سرپیچی از حق و کوچک شمردن مردم است.
��✏(مسلم/۹۱)✏��
پاداش اطاعت کردن زن از شوهرش
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا، وَصَامَتْ شَهْرَهَا، وَحَفِظَتْ فَرْجَهَا، وَأَطَاعَتْ زَوْجَهَا قِیلَ لَهَا: ادْخُلِی الْجَنَّةَ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ شِئْتِ» صحیح الجامع الصغیر وزیاداته/۶۶۰ ـ
از عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود:هر گاه زنی نمازهای پنچگانه را إدا کرده، روزه ماه مبارک رمضان را بگیرد و پاک دامن بوده و در (دنیا )مطیع شوهرش باشد در روز قیامت به او گفته می شود که از هر کدام از در های بهشت که خود می خواهد وارد شود.
♻حديث۱
��نهى از دشنام گويى��
★♻★ وروى مسلم عن أبى هريرة ( رضى الله عنه) أنّ رسول الله صلى الله عليه واله وسلم قال: « المُتسَابَّانِ مَا قَالا فَعَلَى الْبَادِىِ مِنْهُما حتَّى يَعْتَدِى المَظْلُومُ ».
��مسلم★٢٥٨٧��
♻ امام مسلم از ابو هريره ( رضى الله عنه) روايت کرده است که رسول خدا صلى الله عليه واله و سلم فرمود: دو نفرى که به همديگر دشنام مى دهند هر چه بگويند گناهش بر شروع کننده است تا زمانى که مظلوم از حد خود تجاوز کند.
♻حديث ۲
★♻ ★وروى البخارىّ عن عائشه ( رضى الله عنها) قالت : قال رسولُ الله صَلى الله عَلَيه و اله و سلم « لاتَسُبُّوا اﻷمَوَاتَ فَانَّهُمْ قَدْ أَقْضَول الى مَا قَدَّمُوا ».
��بخارى★١٣٩٣��
♻امام بخارى از عائشه ( رضى الله عنها) روايت کرده است که گفت: رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم فرمود: مردگان را دشنام ندهيد که همانا ايشان رفته اند به سوى آنچه پيش فرستاده اند.
آداب اجازه گرفتن برای ورود کودک و نوجوان به اتاق والدین خداوند سبحان به والدین امر میکند بر اساس آیه ٥٨ و ٥٩ سوره نور کودکانی را که به سن بلوغ نرسیده اند آموزش دهند که در سه حالت از والدین اجازه ورود بگیرند:١_ قبل از نماز صبح زیرا مردم در این حالت در خواب هستند و پدرو مادر در رختخواب استراحت میکنند.٢_ هنگام ظهر زیرا زن و مرد لباس راحت می پوشند٣_ بعد از نماز عشا زیرا وقت خواب و استراحت است.اما پس از اینکه اطفال به سن رشد و بلوغ رسیدند غیر از طلب اجازه در این سه وقت ,اوقات دیگر هم باید اجازه بگیرند.��چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم?/ عبدالله ناصح علوان/ ترجمه عبدالله احمدی��
ابوهريره رضی الله تعالی عنه میفرمایند: شخصي نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد وگفت: چه كسي براي خوش رفتاري من از ديگران، مستحق تراست؟ فرمود: (مادرت)
گفت: سپس چه كسي؟ فرمود: (مادرت)
گفت: بعد از او چه كسي؟ فرمود: (باز هم مادرت)
پرسيد: پس از او چه كسي؟ فرمود: (بعد از او پدرت)
متفق علیه.
〰〰〰〰〰〰
اوصاف آفرینشی و اخلاقی رسول اکرم
از احوال یارانش جویا میشد و از مردم دربارهی احوالشان استفسار میکرد. نیکویی را تقدیر و تأیید، و زشتی را تقبیح میفرمود. اساس کارش مبتنی بر اعتدال و میانهروی بود و از افراط و تفریط به دور بود. آنحضرت صلى الله علیه وسلم در هیچ مواردی از خیر، غفلت نمیکرد تا مبادا مردم غافل شوند و احساس ملال نمایند. برای هر حالتی آمادگی داشت. در قبال حق کوتاهی نمیکرد و نیز از حق تجاوز نمینمود.
کسانی که به او نزدیک بودند، بهترین مردم به شمار میآمدند و بهترین مردم نزد ایشان، خیرخواهترین آنها بود. برترین فرد از نظر منزلت نزد وی، کسی بود که بیش از دیگران غمخواری و همکاری داشته باشد. آنحضرت صلى الله علیه وسلم بدون یاد الٰهی از جایش بر نمیخاست و نمینشست. هرگاه به مجلس و نزد گروهی تشریف میبرد، در انتهای مجلس مینشست و دیگران را نیز به همین روش امر میفرمود.
در مجالس، رعایت حال همه را میکرد و حق همگان را ملحوظ میداشت؛ به طوری که هیچ کس تصور نمیکرد که دیگران به نزد پیامبر از او مکرّمتر هستند. چنانچه شخصی حاجت خود را بیان میکرد، رسول اکرم صلى الله علیه وسلم با حوصلهی کامل به سخنش گوش میداد تا اینکه خود آن شخص بلند میشد و میرفت. اگر کسی درخواست و حاجت مشروعی داشت، حتماً حاجت او را برآورده میساخت و اگر نمیتوانست، با لحنی پسندیده از وی معذرت میخواست.
حسن اخلاق و گشادهرویی وی چنان بود که همهی اصحاب، او را همچون پدری مهربان برای خود میپنداشتند. همهی اصحاب در برابر حق از نظر رسول اکرم صلى الله علیه وسلم یکسان بودند.
مجلس او سراپا حکمت، بردباری، حیا، عفت و امانت بود. صداها بیش از ضرورت در حضورش بلند نمیشد. معایب کسی مورد بحث قرار نمیگرفت. آبروی کسی ریخته نمیشد. نقطه ضعفها افشا نمیگشت. همه با هم برابر بودند. مدار فضیلت و برتری فقط بر تقوا و پرهیزگاری بود. در مجلس او سالخوردگان را محترم میداشتند و بر خردسالان مهر میورزیدند و نسبت به نیازمندان ایثار میکردند و آدم غریب تازه وارد را اکرام کرده، رعایت حال وی را مینمودند.»
سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه اضافه میکند:
«رسول اکرم صلى الله علیه وسلم همواره خندهرو، خوش خلق و ملایم بود، نه ترشرو و سختگیر و تندخو. هیچگاه فریاد نمیزد و دشنام نمیداد. عیب کسی را آشکار نمیکرد. بخیل و تنگدل نبود. از آنچه به آن میل نداشت، یاد نمیکرد؛ البته از آن بد هم نمیگفت و دربارهی آن جواب هم نمیداد. از سه چیز به شدت پرهیز مینمود: ۱ـ جدال و ستیز، ۲ـ تکبر، ۳ـ کارهای بیهوده.
سه چیز را در حق مردم بسیار رعایت میفرمود: ۱ـ هیچ کس را سرزنش نمیکرد، ۲ـ بر کسی خرده نمیگرفت، ۳ـ در جستجوی معایب کسی نبود.
فقط در مواردی که امید ثواب و اجر بود، تذکر میداد و صحبت میکرد، هرگاه لب به سخن میگشود، همنشینان او چنان سکوت میکردند که گویی پرندهای بر بالای سرشان نشسته است. چون سکوت میفرمود، آنگاه اصحاب سخن میگفتند و هرگز در محضر رسول اکرم صلى الله علیه وسلم نزاع و ستیز به راه نمیانداختند. هر کس لب به سخن میگشود، بقیه به او متوجه میشدند تا اینکه سخنش به پایان میرسید. سخن هر فرد نزد آنحضرت صلى الله علیه وسلم چنان مورد توجه قرار میگرفت که گویی اوّلین شخصی است که سخن میگوید (یعنی همه با توجه و علاقه به او گوش میدادند).
اگر اصحاب میخندیدند، او نیز تبسم میفرمود و اگر از چیزی تعجب میکردند، او هم اظهار تعجب میکرد.
افراد غریبه و بیگانه را به خوبی تحمل میکرد و سخن ایشان را کاملاً میشنید و به خواستههای آنان گوش فرا میداد؛ به همین خاطر اصحابش توجه چنین افرادی را به سوی خود جلب میکردند (تا موجب ناراحتی حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم نشود).
به اصحاب میفرمود: هرگاه نیازمندی را میبینید، نیاز او را برآورید.
آنحضرت صلى الله علیه وسلم ستایش را از کسی میپذیرفت که در حد میانهروی باشد. سخن کسی را قطع نمیکرد، مگر اینکه از حد بگذرد، آنگاه یا او را نهی میکرد یا از مجلس برمیخاست.
آنحضرت صلى الله علیه وسلم بیش از هر کس، سعهی صدر داشت و بیش از هر کس، راستگو، خوشگفتار، نرمخو، مهربان و خوش معاشرت بود. هر کس که برای اوّلین بار به زیارتش مشرف میشد، از وی احساس هیبت مینمود و هر کس با او معاشرت میکرد، دلباخته و شیفتهاش میگشت.»
یکی از وصف کنندگان کمالش میگوید:
«کسی را قبل از او و بعد از او، مثل او ندیدهام.»
خداوند متعال پیامبرش را به لباس زیبایی آراسته و بر او از جانب خود صفت محبت و هیبت نهاده بود.
هند بن أبی هاله در وصفش چنین میگوید:
«آنحضرت صلى الله علیه وسلم پیکر بزرگواری و شکوه و جلال دل و دیده بود و چهرهی مبارکش همانند ماه شب چهارده میدرخشید.»
براء بن عازب رضی الله عنه در وصف آنحضرت صلى الله علیه وسلم میفرماید:
«آنحضرت صلى الله علیه وسلم میانهقد بود، من او را در حالی دیدم که لباس قرمز رنگی بر تن داشت، از او کسی را زیباتر ندیدهام!»
ابوهریره رضی الله عنه در وصفش میگوید:
«آنحضرت صلى الله علیه وسلم قدی میانه داشت که البته قامتش به بلندی نزدیکتر بود. رنگش سفید و موی محاسنش مشکی بود. لبهای زیبا و مژگانش انبوه بود. میان شانههای مبارک نسبتاً فاصله بود. من همانند ایشان، قبل از او و بعد از او ندیدهام!»
انس رضی الله عنه میگوید:
«من هیچ دیبا و ابریشمی را به نرمی دست آنحضرت صلى الله علیه وسلم ندیدهام و هیچ بویی را بهتر از بوی خوش ایشان استشمام نکردهام.»
• برگرفته از: نبی رحمت
نوشتهی: امام سید ابوالحسن ندوی
ترجمه: مولانا محمّد قاسم قاسمی
منبع: سنت آنلاین
292- باب تحريم شبيه ساختن مردان خود را به زنان و شبيه ساختن زنان خود را به مردان در لباس و طرز رفتار و جز آن 1631- عن ابنِ عبَّاسٍ رضي اللَّه عنْهُما قَال: لَعَنَ رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم المُخَنَّثين مِنَ الرِّجالِ، والمُتَرجِّلاتِ مِن النِّساءِ . وفي رواية: لَعنَ رسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم المُتَشبِّهين مِن الرِّجالِ بِالنساءِ ، والمُتَشبِّهَات مِن النِّسَاءِ بِالرِّجال. رواه البخاري. 1631- از ابن عباس رضی الله عنهما روايت است که: رسول الله صلی الله عليه وسلم مردانی را که خويشتن شبيه زنان کنند وزنانی که خود را شبيه مردان سازند، لعنت فرمود. و در روايتی آمده که رسول الله صلی الله عليه وسلم مردانی را که خود را به زنان همانند می سازند و زنانی که خود را به مردان همانند می سازند، لعنت نمود. 1632- وعنْ أبي هُريْرةَ رضي اللَّه عنهُ قال: لَعنَ رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم الرَّجُل يلْبسُ لِبْسةَ المرْأةِ، والمرْأةِ تَلْبِسُ لِبْسةَ الرَّجُلِ. رواه أبو داود بإسناد صحيح. 1632- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که گفت: رسول الله صلی الله عليه وسلم مردی را که لباس زن پوشد و زنی را که لباس مرد پوشد، لعنت نمود. 1633- وعنْه قَال: قَال رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « صِنْفَانِ مِنْ أهلِ النَّارِ لمْ أرَهُما: قَوْمٌ معهم سِياطٌ كأذْنَابِ الْبقَرِ يَضْرِبونَ بِها النَّاس، ونِساء كاسياتٌ عارِياتٌ مُمِيلاتٌ مَائِلاتٌ، رُؤُوسُهُنَّ كَأسْنِمةِ الْبُخْتِ المائِلَةِ لا يَدْخٌلنَ الجنَّة، ولا يجِدْنَ رِيحَهَا، وإنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مسِيرَةِ كذَا وكَذَا » رواه مسلم. 1633- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که: رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: دو نوع از اهل دوزخ اند که آنها را نديده ام: گروهی که همراهشان تازيانه هايی مانند دمهای گاو است و بوسيلهء آن مردم را می زنند و زنانی اند نيمه برهنه که خود منحرف بوده و ديگران را نيز منحرف می سازند. سرهايشان مانند کوهان شتر بختی (نوعی شتر قوی و دراز گردن) تمايل يافته است که نه به بهشت داخل می گردند و نه بوی آن را در ميابند، در حاليکه بوی آن از مسير اينقدر و اينقدر درک کرده می شود. ش: کاسيات، عاريات: يعنی قسمتی از بدنش برهنه و قسمتی پوشيده است، يا لباس نازکی می پوشد که وجودش را نمايان می سازد. مائلات: از طاعت خدا منحرف اند. مميلات: و ديگران را هم مثل خود گمراه و منحرف می سازند. رؤوسهن کاسنمة البخت: يعنی مويهای خود را جمع می کنند تا آنرا به دستمال و امثال آن می پيچيند تا مويهای شان بزرگ نمايان شود و بر ايشان زيبائی و جاذبه بخشد و ديگران را متوجه ايشان گرداند.
(۷)
تبلور رحمت در محبت به خلق
پیام آور رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- نمود محبت و مهرورزی و رحمت بود، تا جایی که خدای تعالی در قرآن کریم او را با صفات (رؤوف) و (رحیم) ذکر کرده است. پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- فرموده است: «الرّاحِمونَ یَرحَمُهُمُ الرَّحمنُ اِرحَمُوا مَن فِی الأرضِ یَرحَمکُم مَن فِی السَّماءِ»؛ مهرورزان را خدای رحمان مورد رحمت قرار میدهد، به کسانی که در زمین هستند رحمت آورید، تا آنکه در آسمان است بر شما رحمت آورد. (ترمذی: ۱۹۲۴)
در بیان صفات اهل ایمان میفرمود: «لا یُؤمِنُ أحَدُکُم حَتَّی یُحِبَّ لأخیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفسِهِ»؛ کسی از شما مؤمن به شمار نمیآید تا آنکه دوست بدارد برای برادرش آنچه را که برای خود دوست میدارد. (صحیح البخاری: ۱۳)
هم ایشان فرموده است: «لا تَدخُلونَ الجَنَّةَ حَتّی تُؤمِنُوا و لا تُؤمِنُوا حَتّی تَحَابُّوا»؛ به بهشت داخل نخواهید شد مگر اینکه مؤمن باشید، و مؤمن به شمار نمیآیید مگر اینکه به همدیگر محبت بورزید. (صحیح مسلم: ۸۱)
و نیز فرموده است: «مَن لا یَرحَمِ النَّاسَ لا یَرحَمهُ اللهُ»؛ کسی که بر مردم رحم و مروت نداشته باشد، خدا به او رحمت نمیآورد. (ترمذی: ۱۹۲۳)
یکی از نمودهای محبت آن است که شخص فحّاش و ناسزاگوی نباشد و صدای خویش را در بازار و خیابان بلند نکند و بدی را با بدی پاسخ ندهد، بلکه اهل عفو و گذشت باشد. عائشه امالمومنین-رضی الله عنها- در مورد پیامآور رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- میفرمود: «لَم یَکُن فاحِشاً و لا مُتَفَحِّشاً و لا صَخّاباً فی الاسواقِ و لا یجزئ بالسّیئةِ السّیئةَ و لکن یَعفُو و یَصفَحُ»؛ پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- ناسزاگوی نبود و هرگز وادار به آن نمیشد و صدایش را در بازارها بلند نمیکرد و بدی را با بدی پاسخ نمیداد، بلکه در میگذشت و چشمپوشی میکرد. (ترمذی: ۲۰۱۶)
در قرآن کریم دربارهی پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- آمده است: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ»؛ بیگمان پیغمبری از خود شما (انسانها) به سویتان آمده است، هر گونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد بر او سخت و گران میآید. به شما عشق میورزد و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان دارای محبت و لطف فراوان و بسیار مهربان است. (توبه: ۱۲۸)
آری او رمز محبت، تجسم کمالات و ارزشها، نماد عزت و سربلندی اولاد آدم و تبلور همهی خوبیهاست، از این روی بر او درود و سلام میفرستیم و محبت و کمال و عزت و خوبیهایی را که او پیام آور آنها است ارج مینهیم.
اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم انک حمید مجید!
نویسنده: استاد مصطفى اربابی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
برگرفته شده از :سنت آنلاين
(۶)
تبلور رحمت در تأکید بر علمگرایی
نخستین پیامی که از جانب خدا بر پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- نازل شد این بود:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ»؛ بخوان به نام پروردگارت، آنکه آفرینش را پدید آورده است. او که انسان را از خون بسته آفریده است. بخوان پروردگارت را که از همهی بزرگواران برتر و بخشندهتر است. همان خدایی که به وسیلهی قلم، تعلیم و آموزش را به انسان آموخت. خدایی که به انسان چیزهایی آموخت که نمیدانست. (علق: ۱-۵)
آری رسالت پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- علمگرایی و دانش و تحقیق و پژوهش بود. در قرآن به پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- خطاب شده است: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ.»؛ بگوی: آیا اهل علم با کسانی که علم ندارند برابر هستند؟! (زمر: ۹)
این نکته را نباید فراموش کنیم که در قرآن نازل شده بر پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- طی آیات۳۰ تا ۳۴ سورهی بقره تصریح شده است که سجدهی فرشتگان بر آدم به خاطر علمی بود که خدا به او آموخته بود و فرشتگان از آن بیبهره بودند، به عبارتی، آدم به عنوان استاد فرشتگان تبلور و تجلی یافت.
منبع:سنت آنلاين
(۵)
تبلور رحمت در بسط حقیقت آزادی
حقیقت آزادی آن است که انسان از قید و بندهایی که خود برای خویش ساخته و طوق بندگی و بردگی را بر گردن خویش نهاده آزاد گردد، تا مظاهر آزادی تحقق یابد. خدای متعال پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- را فرستادند تا انسان را از همهی غل و زنجیرها رهایی بخشد، به طوری که انسان از درون خویش آزاد گردد و آنگاه نمودهای آزادی را در زندگی محقق سازد.
خدای تعالی فرموده است: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده -که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مىیابند- پیروى مىکنند؛ [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند باز مىدارد، و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند، و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمىدارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند، آنان همان رستگارانند. (اعراف: ۱۵۷)
پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- خود نیز فرموده است: «تَعِسَ عبدُالدینارِ و الدِّرهمِ»؛ بدا به حالِ بندهی دینار و درهم. (ابن ماجه: ۴۱۳۵)
یعنی بسیاری بندهی پول و ثروت و مقام و جایگاه اجتماعی و… هستند و در اصل با آزادی رابطهای ندارند.
در زمان خلافت عمر فاروق- رضی الله عنه- ربعی بنعامر- رضی الله عنه-، فرستادهی سپاه اسلام در پاسخ به رستم فرخ زاد، فرماندهی ایرانی که از او پرسیده بود چرا آمدهاید؟ گفت: برای آزادی بنده گان خدا از بندگی غیر خدا.
راه اصلی رسیدن به مظاهر آزادی همین است که انسان از بندگی مقام و منصب و پول و سرمایه و بندگی غیر خدا آزاد گردد، آنگاه میتواند به آزادی دست یابد و گرنه واژهی آزادی بازیچهای میشود در دست صاحبان سرمایه و قدرت. پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- سرچشمهی آزادی را به مردم نشان دادهاند تا راه را گم نکنند.
منبع:سنت آنلاين
(۴)
تبلور رحمت در مبارزه با خرافات
محمد-صلّی الله علیه وسلّم- نمود راستی و صداقت بود. روزی که تنها فرزندش (ابراهیم) در گذشت، خورشید گرفت. مردم پنداشتند خورشید به خاطر ماتم در گذشت فرزند پیامآور رحمت گرفته است! اما چون خبر به او رسید، پس از ادای نماز کسوف فرمود: «خورشید و ماه به خاطر مرگ و یا زندگی کسی نمیگیرند، پس چون کسوف و خسوف را دیدید، به نماز بایستید و خدا را بخوانید.» (صحیح البخاری: ۹۹۶)
بدین ترتیب پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- مانع رواج خرافات و موهومات و باورهای نادرست شدند و راضی نشدند با سکوت خود، مردم را گرفتار خرافات باقی بگذارند.
منبع:سنت آنلاين
(۲)
تبلور رحمت در بیان اینکه امتیازات و افتخارات از آن همهی آدمیان است
محمد-صلّی الله علیه وسلّم- هنوز به رسالت مبعوث نشده بود که به خاطر بهرهمندی از صفات والای انسانی در میان مردم مکه به «محمد امین» شهرت یافته بود. در میان مردم مکه، همانند این روزگار، انحصارطلبی و امتیازخواهی قومی و مذهبی رواج داشت. محمد-صلّی الله علیه وسلّم- آمد تا امتیازات قومی و نژادی و مذهبی را که ریشه در جاهلیت دارد از میان بردارد. او بدین سان همهی فرزندان آدم را از لحاظ حقوق انسانی در کنار هم قرار داد، تا هیچ کس از حقوق فردی و اجتماعی خویش محروم نگردد:
«ابن اسحاق میگوید قبایل قریش هر کدام جداگانه برای تجدید بنای کعبه سنگ جمع میکردند، آنان پس از جمعآوری سنگ، تجدید بنای کعبه را آغاز کردند. کار ادامه یافت تا که به محل رکن «حجر الاسود» رسیدند. آنجا بود که دچار اختلاف شدند و هر قبیلهای میخواست افتخار حمل رُکن به محل نصب از آن او باشد و دیگران در این افتخار شریک نباشند. افراد هر قبیله گِرد هم آمدند و سوگند یاد کردند که از این افتخار صرفنظر نکنند. اختلاف بالا گرفت و هر قومی با همپیمانان خود آمادهی جنگ شدند!
بنی عبدالدار تشتی مملو از خون آوردند، آنان و بنیعدی بنکعب بن لؤی با همدیگر پیمان بستند و دستهای خود را میان خون گذاشتند و سوگند یاد کردند که تا پای مرگ مقاومت کنند و این افتخار را به دیگری وا نگذارند. این پیمان به نام «لعقه» نامیده شد.
مدت چهار یا پنج شب بدین منوال سپری شد. پس از آن در مسجد جمع شدند و به مشورت پرداختند و راه انصاف را پیش گرفتند.
برخی از راویان بر این باورند که: ابو امیه بنمغیره که از همه کهنسالتر بود، خطاب به آنان گفت:ای معشر قریش! با همدیگر قرار بگذارید که هر کس از این درب (مورد اشاره) وارد شد در موضوع اختلاف شما داوری کند! آنان پیشنهاد او را پذیرفتند. نخستین کسی که وارد شد، رسول الله-صلّی الله علیه وسلّم- بود. چون او را دیدند، گفتند: او «امین» است، راضی هستیم، او «محمد» است. هنگامی که پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- به نزدشان رسید، موضوع را با او در میان گذاشتند و از او خواستند در این خصوص داوری کند.
پیامبر رحمت-صلّی الله علیه وسلّم- فرمودند: پارچهای بیاورند. پارچه آورده شد، ایشان حجرالاسود را با دست خود در میان پارچه گذاشتند، سپس فرمودند: از هر قبیله یک نماینده بیاید و برای حمل آن مشارکت کند. نمایندگان قبایل آمدند و همگی با هم حجرالاسود را به محل نصب بردند، و ایشان با دست خود آن را در مقر خود قرار دادند.» (سیرة النبویه، ابنهشام، ج ۱، ص۱۹۷)
در حقیقت پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- با این عمل (یعنی طرح مشارکت همه در هر امتیاز و افتخاری) در جهان طرحی نو درافکند، زیرا محبت را جایگزین نفرت و عزت را جایگزین تحقیر و صلح و دوستی را جایگزین جنگ و دشمنی نمود.
منبع:سنت آنلاين
خدای تعالی محمد-صلّی الله علیه وسلّم- را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»؛ و ما تو را جز مایه رحمت برای جهانیان نفرستادهایم. (انبیاء: ۱۰۷)
پس او پیامآور مهر و دوستی و محبت، صداقت و امانت، عزت و کرامت و آزادی، و علم و فضیلت است، از این روی خدای متعال او را صاحب اخلاق عظیم معرفی کرده است: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ بیگمان تو دارای خلق و خوی بسیار بزرگ هستی. (قلم: ۴)
در این نوشته، فهرستوار به نکتههایی از سیرهی مبارک او که بخش کوچکی از اقیانوس بیکران رحمت او است پرداخته میشود:
(۱)
تجلی رحمت در بیان واقعیت
پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- خود را انسانی همانند سایر انسانها میداند که دارای ویژگیهای همگانی انسانی است و فقط تفاوت خود را با دیگران در حوزهی وحی میداند و بس:
میفرماید: «از خدای تعالی میخواهم اگر به کسی از افراد امت در حالت خشم ناسزا گفتهام یا او را نفرین کردهام، آن را در قیامت برای او رحمت قرار دهد، زیرا من از جمله فرزندان آدم هستم و چون سایر آدمیان دچار غضب میشوم، اما خدای تعالی مرا به عنوان رحمة للعالمین مبعوث فرموده است.» (سنن ابیداوود: ۴۶۵۹)
«خدایا از پیشگاه تو پیمانی را میطلبم و تقاضا دارم آن را رد نفرمایی، و آن اینکه من انسانی هستم، اگر مؤمنی را آزار رسانیدم، یا به او ناسزا گفتم، یا او را نفرین کردم، یا او را کتک زدم، آن را مایهی پاکی و رحمت و قُرب آن کس به پیشگاه خود قرار دهی و پاداش او را در قیامت به او ارزانی فرمایی.» (مسند امام احمد: ۹۵۱۰)
«جز این نیست که من انسانی هستم، اگر شما را در امر دین فرمان دادم، به آن ملتزم شده و عمل کنید، اما اگر شما را بر اساس نظر و رأی شخصی خود فرمان دادم، بدانید که من بشر هستم.» (صحیح مسلم: ۲۳۶۲)
منبع:سنت آنلاين
�� ﯾَﻌْﻘِﺪُ ﺍﻟﺸَّﯿْﻄَﺎﻥُ ﻋَﻠَﯽ ﻗَﺎﻓِﯿَﺔِ ﺭَﺃْﺱِ ﺃَﺣَﺪِﮐُﻢْ ﺇِﺫَﺍ ﻫُﻮَ ﻧَﺎﻡَ ﺛَﻼَﺙَ ﻋُﻘَﺪٍ،
ﯾَﻀْﺮِﺏُ ﮐُﻞَّ ﻋُﻘْﺪَﺓٍ ﻋَﻠَﯿْﮏَ ﻟَﯿْﻞٌ ﻃَﻮِﯾﻞٌ ﻓَﺎﺭْﻗُﺪْ، ﻓَﺈِﻥِ ﺍﺳْﺘَﯿْﻘَﻆَ ﻓَﺬَﮐَﺮَ ﺍﻟﻠَّﻪَ
ﺍﻧْﺤَﻠَّﺖْ ﻋُﻘْﺪَﺓٌ، ﻓَﺈِﻥْ ﺗَﻮَﺿَّﺄَ ﺍﻧْﺤَﻠَّﺖْ ﻋُﻘْﺪَﺓٌ، ﻓَﺈِﻥْ ﺻَﻠَّﯽ ﺍﻧْﺤَﻠَّﺖْ ﻋُﻘْﺪَﺓٌ
ﻓَﺄَﺻْﺒَﺢَ ﻧَﺸِﯿﻄًﺎ ﻃَﯿِّﺐَ ﺍﻟﻨَّﻔْﺲِ، ﻭَﺇِﻻَّ ﺃَﺻْﺒَﺢَ ﺧَﺒِﯿﺚَ ﺍﻟﻨَّﻔْﺲِ ﮐَﺴْﻼَﻥَ .«
ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺴﻠﻢ
ﯾﻌﻨﯽ » ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ، ﺷﯿﻄﺎﻥ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ
ﺍﻭ ﺳﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺷﺐ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ
ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺨﻮﺍﺏ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩ، ﮔﺮﻫﯽ
ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻭ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﮔﺮﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﮔﺮﻩﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﮔﺸﻮﺩﻩ
ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﺮﻣﯽﺧﯿﺰﺩ ﺧﻮﺵﺩﻝ ﻭ ﺑﺎﻧﺸﺎﻁ
ﺑﺮﻣﯽﺧﯿﺰﺩ، ﻭ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﻭﺿﻮ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ
ﻧﺨﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﺪﺩﻝ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪﺩﻝ
ﻭ ﺑﯽﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﺳﺴﺖ ﺑﺮﻣﯽﺧﯿﺰﺩ ��
قال الله تعالی: { وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء} البينة: ٥
و قال تعالی: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ } البقرة: ٢٦٤
و قال تعالی: {يُرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلاً} النساء: ١٤٢
خداوند می فرمايد: و به ايشان دستور داده نشد، مگر اينکه عبادت کنند خدا را پاک و خالص ساخته برای او پرستش را متدين بدين حنيف ( دين حضرت ابراهيم). بينه: 5
و می فرمايد: و تباه مکنيد صدقات خود را بمنت نهادن و آزار رساندن مانند کسی که مال خود را برای نمودن به مردمان، در راه خدا خرج می کند. بقره: 264
و می فرمايد: می نمايند بمردمان و ياد نمی کنند خدا را مگر اندکی. نساء: 142
1616- وَعَنْ أبي هُريْرَةَ رضي اللَّه عنْهُ قَال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يَقُول: « قَالَ اللَّه تعَالى : أنَا أغْنى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرك، منْ عَملَ عَمَلا أشْركَ فيهِ مَعِى غَيْرِى ، تَركْتُهُ وشِرْكَهُ » رواه مسلم.
1616- از ابو هريره رضی الله عنه مرويست که گفت:
از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود: خداوند تعالی می فرمايد: من بی نيازترين شرکاء از شرک می باشم. آنکه عملی انجام دهد که غيرم را در آن با من در نظر داشته باشد، خودش و شرکش را فرو می گذارم.
1617- وَعَنْهُ قَال: سمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يَقُول: « إنَّ أوَّلَ النَّاسِ يُقْضَى يوْمَ الْقِيامَةِ عَليْهِ رجُلٌ اسْتُشْهِد، فَأُتِىَ بِه، فَعرَّفَهُ نِعْمَتَه، فَعَرفَهَا، قال: فَمَا عَمِلْتَ فِيها؟ قَال: قَاتَلْتُ فِيكَ حَتَّى اسْتُشْهِدْت: قالَ كَذَبْت، وَلكِنَّكَ قَاتلْتَ لأنَ يُقالَ جَرِيء ، فَقَدْ قِيل، ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ عَلى وَجْهِهِ حَتَّى أُلْقِىَ في النَّار. وَرَجُل تَعلَّم الْعِلّمَ وعَلَّمَه، وقَرَأ الْقُرْآن، فَأتِىَ بِه، فَعَرَّفَهُ نِعَمهُ فَعَرَفَهَا. قال: فمَا عمِلْتَ فِيهَا؟ قال: تَعلَّمْتُ الْعِلْمَ وَعَلَّمْتُه، وَقَرَأتُ فِيكَ الْقُرآن، قَال: كَذَبْت، ولكِنَّك تَعَلَّمْت الْعِلْمَ وَعَلَّمْتُه، وقَرَأتُ الْقرآن لِيقال: هو قَارِىءٌ ، فَقَدْ قِيل، ثُمَّ أمِر، فَسُحِبَ عَلى وَجْهِهِ حَتَّى أُلْقِىَ في النَّار، وَرَجُلٌ وسَّعَ اللَّه عَلَيْه، وَأعْطَاه مِنْ أصنَافِ المَال، فَأُتِى بِهِ فَعرَّفَهُ نعمَه، فَعَرَفَهَا. قال: فَمَا عَمِلْت فيها؟ قال: ما تركتُ مِن سَبيلٍ تُحِبُّ أنْ يُنْفَقَ فيهَا إلاَّ أنْفَقْتُ فيها لَك. قَال: كَذَبْت، ولكِنَّكَ فَعَلْتَ ليُقَال: هو جَوَادٌ فَقَدْ قيل، ثُمَّ أمِرَ بِهِ فَسُحِبَ عَلَى وجْهِهِ ثُمَّ ألْقِىَ في النار » رواه مسلم.
1617- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که گفت:
از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود: اولين کسی که در روز قيامت بر او حکم می شود، مرديست که شهيده شده و آورده می شود و نعمت های خود را به او می شناساند و او هم آن را می شناسد.
می فرمايد: در برابر آن چه کردی؟
می گويد: در راه تو جنگيدم تا شهيد شدم.
می فرمايد: دروغ گفتی و ليکن جنگيدی تا گفته شود که او با جرأت است و گفته شد. پس در مورد وی دستور صادر شده و وی برويش کشانده شده به دوزخ انداخته می شود.
و مرديست که علم آموخته و تعليمش داده و قرآن خوانده و او آورده می شود و نعمت هايش را به او می شناساند و او هم می شناسد و می فرمايد: در برابر آن چه کردی؟
می گويد: علم آموختم و آن را تعليم دادم و برای رضايت قرآن خواندم.
می فرمايد: دروغ گفتی، ليکن علم آموختی تا گفته شود که عالمی و قرآن خواندی تا گفته شود، قاری هستی، گفته شد. سپس در مورد وی دستور داده می شود و او برويش کشانده شده و به دوزخ انداخته می شود.
و مرديست که خداوند به وی روزيی فراخ داده و از انواع مال به وی ارزانی داشته است و آورده می شود و او را به آن می شناساند و او هم می شناسد.
می فرمايد: در برابر آن چه کردی؟
می گويد: هيچ راهی را که دوست داشتی در آن خرج شود، نگذاشتم، مگر اينکه در آن برای رضايت خرج کردم.
می فرمايد: دروغ گفتی! و ليکن اين کار را کردی تا گفته شود که جواد است و گفته شد و در مورد وی دستور صادر شده و برويش کشيده شده تا به دوزخ انداخته می شود.
1618- وَعَنْ ابنِ عُمَرَ رضي اللَّه عَنْهُما أنَّ نَاساً قَالُوا لَه: إنَّا نَدْخُلُ عَلى سَلاطِيننا فَنَقُولُ لهُمْ بِخِلافِ مَا نَتَكَلَّمُ إذا خَرَجْنَا منْ عنْدِهم؟ قالَ ابْنُ عُمَرَ رضي اللَّه عنْهُمَا: كُنَّا نَعُدُّ هذا نِفَاقاً عَلى عَهْد رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم . رواه البخاري.
1618- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:
گروهی از مردم به او گفتند که ما بر پادشاهان مان وارد می شويم و چيزهائی به آنان می گوييم که مخالف است با آنچه که چون از پيش شان بيرون شويم، می گوئيم.
ابن عمر رضی الله عنهما گفت: ما اين کار را در زمان رسول الله صلی الله عليه وسلم نفاق می شمرديم.
1619- وعنْ جُنْدُب بن عَبْدِ اللَّه بنِ سُفْيانَ رضي اللَّه عَنْهُ قَال: قالَ النبيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: «مَن سَمَّعَ سَمَّعَ اللَّه بِه، ومَنْ يُرَاَئِى اللَّه يُرَئِى بِهِ » متفقٌ عليه.
وَرَواهُ مُسْلِمٌ أيضاً مِنْ رِوَايَةِ ابْنِ عَبَّاسٍ رضي اللَّه عَنْهُمَا.
1619- از جندب بن عبد الله بن سفيان رضی الله عنه روايت شده که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که برای شهرت طلبی عملی را انجام دهد، خداوند او را در روز قيامت رسوا می کند. و کسی که از روی ريا عملی انجام دهد (تا مردم بزرگش دارند) خداوند با اظهار نمودن ريا کاريش در برابر مردم در روز قيامت شرمنده اش می سازد.
1620- وعَنْ أبي هُريْرَةَ رضي اللَّه عنْهُ قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « مَنْ تَعَلَّم عِلْماً مِمَّا يُبْتَغَى بِهِ وَجْهُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ لا يَتَعَلَّمُهُ إلاَّ لِيُصِيبَ بِهِ عَرَضاً مِنَ الدُّنْيَا، لَمْ يَجِدْ عَرْفَ الجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ » يَعْنى : رِيحَهَا. رواه أبو داود بإسنادٍ صحيح. والأحاديثُ في الباب كثيرةٌ مشهورة.
1620- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: آنکه عملی را بياموزد از آنچه که مقصود از آن بدست آوردن رضای خداوند جل جلاله است و نياموزد آن را مگر بواسطهء که بدان به متاعی از دنيا دست يابد، بوی بهشت را در روز قيامت در نخواهد يافت.
و احاديث وارده در اين باب زياد و مشهور است.
تعداد صفحات : 2